مقالات آرشیو خبر ها
خانه ی آرزوهای تمام نشدنی

خانه ی آرزوهای تمام نشدنی

خرابش کردند، می دانستند که خرابش کردند. برابر بارسلونایی که به عنوان قوی ترین تیم تاریخ یاد می شد، یووه مبارزه کرد و شانس این را داشت که جام قهرمانی لیگ قهرمانان را ببرد، اما نتوانستند. هواپیمایی که بعد از فینال 2015 به خانه برگشت احساسات زیادی را برانگیخت و زمانی برای درون نگری فراهم کرد.

 

یک بازیکن درون همان هواپیما بود که نشست و تماشا کرد، او توسط قهرمانان تسلی ناپذیر احاطه شده بود و تلاش می کرد بفهمد چه اتفاقی افتاده است، سعی کرد که خود را با اخلاق کسانی که درون یک باشگاه بزرگ هستند آشنا کند.

 

کلودیو مارکیزیو، به سمت او قدم برداشت، با او دست داد و خود را معرفی کرد. «خود را خوب آماده کن، باید سال بعد همه چیز را ببریم.» پائولو دیبالا با چشمانی شیفته و گرد شده، آب دهانش را فرو خورد و سرش را تکان داد. او به سرعت متوجه شد که کجاست: باشگاهی که حتی چنین شکست دردناکی نمی تواند بی قراری تیم برای قهرمانی های بعدی را تضعیف کند.

 

«به یوونتوس خوش آمدی پسرم، خانه ی آرزوهای تمام نشدنی»

 

با شروعی دهشتناک در ابتدای فصل، باشگاه به سرعت تشخیص داد که در طول تابستان چه اشتباهاتی کرده است. زندگی شخصی مدیران همه جا نقل مجلس بود. رفتن سه ستاره (کارلوس توز، آندره آ‌ پیرلو و آرتورو ویدال) ‌ نه تنها محور تاکتیکی تیم را بر هم ریخته بود، بلکه رختکن را هم از رهبر خالی کرده بود، در عین حال ماسیمیلیانو آلگری نمی توانست سبک مناسب بازی که بتواند در آن تمام بازیکنان جدید (از جمله دیبالا) را به کار بگیرد پیدا کند و بسیاری از تازه وارد ها برای عادت کردن به مبارزه برای بزرگ بودن نیاز به زمان داشتند.

 

تازه این تمام این ها به کنار، بدتر از همه این بود که تیم در هفته های ابتدایی فصل مارکیزیو را در اختیار نداشت و به پل پوگبایی اعتماد کرده بودند که زیر فشار پیراهن #10 دچار مشکل شده بود و مهره ها هجومی که بی تجربه و ناتوان به نظر می رسیدند.

 

شما ممکن است که بهترین بازیکنان جهان را داشته باشید، اما اگر باشگاه به خوبی اداره نشود ; بازیکنان احساس هرج و مرج و بحران کرده و تسلیم بی تفاوتی می شوند. تفاوت یوونتوس و تمام تیم های دیگر ایتالیا این است که اگرچه اشتباه می کنند، اما اذعان کردند، پذیرفتند و کسانی که مسئول بودند، به انجام کاری که بیش از هرکاری در آن تخصص داشتند بازگشتند، اداره ی بی نقص این باشگاه خارق العاده.

 

این بدان معنا بود که یک واحد ایجاد کنند. مدیران در کنار تیم بودند و رهبران تیم صدایشان را هم داخل و هم خارج از زمین به گوش بقیه رساندند. تازه وارد ها باید یاد می گرفتند که بازی کردن در رنگ های افسانه ای سیاه و سفید به چه معناست. صرفا این نبود که از بازیکنان جدید بخواهند که بازی کنند ; به آنها آموختد که بازیکنان بهتری باشند، مثل برنده ها فکر کنند و پتانسیل واقعیشان را محقق کنند. در یوونتوس فوتبالیست ها حاضرند تا آموزش دریافت کنند و مانند دیبالا و بسیاری از کسانی که قبل از او آمدند، در یووه تبدیل به ستاره شدند.

 

دیبالا در پالرمو به دروازه نزدیک تر بود، او و تنِ چالاکش می توانستند به هوش و تکنیک گلزنی اش تکیه کنند. در یوونتوس آلگری و کادر فنی عمق استعداد او را تشخیص دادند و توافق کردند که این بازیکن نیاز دارد روی فرم بیاید تا در نقشی که برای مهارت های منحصر به فردش ساخته شده بازی کند، پستی که به زیبایی خط حمله را به خطر میانی متصل کند. یووه روی بهبود قدرت بدنی و پایداریش تمرکز کرده بود، مهاجمی می خواست که بتواند با فشار کار کنار بیاید و شدت عمل مورد نیاز برای هدایت تیم به سوی پیروزی را فراهم آورد.

 

دیبالا امروز، مثل بهترین دوست و پاسور برتر سری آ پوگبا به جرئت یک بازیکن 100 میلیونی است. هر بازیکنی در یووه پیشرفت می کند، هر بازیکنی در یوونتوس ارزشش افزوده می شود و هر عضوی از این تیم برای مبارزه ی بی پایان برای هر جامی آماده می شود.

 

یکپارچگی، شخصیت و سختکوشی در نهایت به بانوی پیر اجازه داد که ورق فصلش را برگرداند و از عهده ی وظیفه ای که بر دوشش بود بر بیاید، هر بازی را ببرد، اگر هم زیبا بازی نکرد، لااقل خودشان را وقف کردند. برای تیمی که از 10 بازی ابتدایی اش تنها 12 امتیاز جمع کرده بود، و تنها 11 گل به ثمر رسانده بود (14 گل کمتر از رم) ‌, خوشبین بودن سخت بود. با این همه آدم هرگز نباید در مورد توانایی های باشگاهی که به خوبی مدیریت و هدایت می شود دچار تردید شود، باشگاهی که برای موفقیت سرمایه گذاری می کند و در وضعیتی ابدی از برنامه ریزی قرار دارد.

 

روح باورنکردنی یوونتوس آنها را به مسیر قهرمانی دوباره در سری آ‌ برگرداند و این دفعه، به خوبی برای برای ادامه ی روند پیروزی از انتهای جدول آماده بود و مسیرش به سمت صدر را پیش برد و هرگز به عقب نگاه نکرد. از 26 بازی بعدیش 76 امتیاز جمع کرد، یووه خرد خرد راهش را به سوی کمال پیش برد و خطرناک ترین رقبا را از پیش رو برداشت. آنها به همدیگر و طبیعت ایثارگر باورنکردنی شان تکیه کردند تا به هدفشان برسند.

 

آنها هم اتحاد داشتند و هم در کنارش بازیکنانی که درخشش انفرادیشان توانست گره بازی های خاصی را بگشاید، تنوع تاکتیکی، پرمهره بود و شکیبایی ذهنی یووه بود که بار دیگر جامی دیگر را برایشان به ارمغان اورد.

 

تنها شکستشان؟ لیگ قهرمانان، اما آنها اذعان می کنند، به خصوص که تیم هایی که امسال تیم هایی به نیمه نهایی این رقابت ها رسیدند که شکست ناپذیر نیستند. در واقع، بیانکونری همین امسال منچستر سیتی را دو بار در دور گروهی شکست داده بود و رئال مادرید را فصل قبل از این تورنومنت حذف کرده بود.

 

فصل بعد، اروپا، جایی خواهد بود که آنها همه ی انرژی شان را در آن صرف خواهند کرد و اگر آنچنان که آلگری خواسته بود، مدیران باشگاه بتوانند همین نفرات را حفظ کنند و بار دیگر بازیکنانی به تیم بیاورند که به ستاره های آینده تبدیل شوند، این عنوان هم از آنشان خواهد شد.

 

از ESPNFC، گاب مارکوتی


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
نازنین راهبر
نازنین راهبر«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: